آرشيو وبلاگ دانلود ها
آمار وبلاگ ![]()
دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : ali & mehdi
نزد يكي از عارفان، سخن از بهترين كار شد. يكي گفت:(( بهترين كار نماز خواندن است)) ، ديگري گفت:(( دعاست )) و سومي گفت:(( ذكر است. )) هر كدام چيزي گفتند. عارف گفت: (( كمك به ديگران است )) و تعريف كرد كه روزي دو برادر كه مادر پيري داشتند، باهم زندهگي مي كردند. يكي از آنها دائم به عبادت و دعا، ذكر و نماز مشغول بود. اما ديگري فقط نماز هاي واجبش را ميخواند و در خدمت مادرش بود. يك شب برادر عابد در حالي كه به سجده رفته بود خوابش برد و شنيد كه مي گويند: (( برادر تو آمرزيده شد و تو را هم به خاطر او بخشيدند. )) برادر عابد گفت:(( من سال ها پرستش خدا كردم و برادرم فقط واجباتش را انجام ميداد. درست نيست كه او بر من ترجيح داشته باشد و مرا به خاطر او ببخشند. )) ندا آمد: (( خداوند از آن چه تو انجام دادي بي نياز بود اما مادرت به آنچه برادرت ميكند بي نياز است.)) ميكند
تقديم به ساحت مقدس تمام مادران
منبع: گلچيني از متون كهن نظرات شما عزیزان:
|
|||||||||||||||||||
نويسندگان
پيوندها
آخرين مطالب
|
|||||||||||||||||||
![]() |